loading...
فروشگاه اینترنتی
فروشگاه اینترنتی بازدید : 10 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

با گذشت حدود 10 روز از آغاز طرح به بيمارستان امام خميني (ره) رفتيم تا نتايج اجراي طرح را مشاهده کنيم. يکي از همراهان بيماري که در ICU بيمارستان بستري است، به اين سوال که آيا براي تهيه دارو و ملزومات مورد نياز بيمار به مشکلي برخورديد يا نه، پاسخ مي‌دهد: «تا الان که براي خريد وسايل و تجهيزات ما را به بيرون نفرستاده‌اند و چيزي هم از ما نخواستند.» اما خانم ديگري که براي بستري همسرش براي يک عمل جراحي به بيمارستان آمده، مي‌گويد: «چند هفته قبل به ما نوبت دادند تا همسرم امروز بستري و عمل شود، اما امروز مي‌گويند تخت خالي نداريم و بايد صبر کنيد.» او علت اين اتفاق را شلوغي بيمارستان مي‌داند و ادامه مي‌دهد: «منتظريم تخت براي بستري همسرم خالي شود اما از صبح تا حالا هنوز خبري نشده.» 

بيمارستان فيروزگر تهران يکي ديگر از بيمارستان‌هاي دولتي است که به‌دليل قرار گرفتن در نزديکي يکي از ميادين اصلي شهر، شايد مقصد بسياري از بيماران، به‌خصوص بيماران شهرستاني باشد. بيمارستان شلوغ است و پرستار يکي از بخش‌ها مي‌گويد اين شلوغي پس از اجراي طرح تحول در نظام سلامت بيشتر هم شده است. او در پاسخ به اين سوال که آيا همه بيماراني که مراجعه مي‌کنند به خدمات بستري واقعا نياز دارند، مي‌گويد: «بله، بيشتر آنها بيماراني هستند که مدت‌هاست به عمل جراحي نياز دارند و به‌دليل بالابودن هزينه‌ها ترجيح داده‌اند از آن چشم‌پوشي کنند اما حالا با اجراي طرح تحول و کاهش هزينه‌ها، براي درمان اقدام كرده‌اند. از اين رو تعداد بيماران ما به شدت در اين روزها افزايش يافته است.» وي به کمبود كاركنان براي پاسخگويي به بيماران اشاره مي‌کند و مي‌افزايد: «بيمارستان، مخصوصا در بخش پرستاري، با کمبود نيروي كار مواجه است و با اجراي اين طرح لازم است فکري هم به حال اين موضوع شود.» اين پرستار با بيان اينکه در روزهاي اول اجراي طرح برخي ناهماهنگي‌ها و کمبودها به‌دليل آماده نبودن بخش‌هاي مختلف وجود داشت، خاطرنشان مي‌کند: «هرچه زمان مي‌گذرد، كاركنان و بيمارستان بيشتر با طرح تحول در نظام سلامت آشنا مي‌شوند و مشکلات نيز به‌تدريج کمتر شده است.» وي با تاکيد بر تاثير اجراي طرح تحول بر کاهش زيرميزي‌ها و همچنين ارجاع بيماران به بخش‌هاي خصوصي در خارج از بيمارستان مي‌گويد: «از آنجا که همه پرداخت‌ها از اين پس در يک سيستم واحد ثبت مي‌شود، امکان گرفتن زيرميزي از بيماران به شدت کاهش مي‌يابد. ضمن اينکه بيماران به آزمايشگاه‌ها يا ديگر مراکز عرضه خدمات تشخيصي خصوصي ارجاع نمي‌شوند و بيمارستان متعهد به عرضه همه خدمات است بنابراين ميزان رضايتمندي بيماران بالا رفته و بخشي از مشکلات آنها در اين خصوص حل شده است. هرچند به علت افزايش تعداد بيماران و کمبود كاركنان، نارضايتي‌هايي وجود دارد.»

دکتر عبدالرحمان رستميان، عضو کميسيون بهداشت و درمان مجلس نيز در گفتگو با خبرنگار «سلامت» ادامه اين طرح، مخصوصا اجراي طرح ماندگاري پزشکان در مناطق محروم را گامي در جهت اجراي عدالت اجتماعي مي‌داند و معتقد است: «مردم ممکن است هر چند سال يک بار نياز به بستري در بيمارستان داشته باشند اما قبل از اين همان يک بار هم هزينه‌هاي زيادي روي دست خانواده‌ها و بيماران مي‌گذاشت. لازم بود نظام سلامت براي کاهش هزينه‌هاي مردم و تامين سلامت افراد جامعه تمهيداتي بينديشد تا عدالت اجتماعي در سلامت به وجود آيد.» وي با اشاره به لزوم افزايش قدرت پوشش بيمه پايه تاکيد مي‌کند: «دولت موظف است بيمه پايه قوي و با پوشش بالا براي همه افراد جامعه فراهم کند تا آنهايي هم که از خدمات بيمه تکميلي بهره‌مند نيستند، بتوانند خدمات خوب با قيمت مناسب دريافت کنند. آنچه در ساليان گذشته به دليل کمبود منابع مالي و ضعف مديريت در حوزه بهداشت و درمان رخ نداد و بسياري از هزينه‌هاي درمان به دوش مردم افتاد. به‌خصوص که بيماران بايد داروها را از خارج از بيمارستان تهيه مي‌کردند و اين به شدت هزينه‌هاي آنها را افزايش مي‌داد.»

اين نماينده مجلس به ديگر خدمات عرضه‌شده در طرح تحول در نظام سلامت اشاره و خاطرنشان مي‌کند: «با تصميم‌هايي که گرفته شده، از جمله ممنوعيت استفاده از درآمد اختصاصي بيمارستان‌ها براي پرداخت حق جذب کارکنان و صرف اين درآمد در امور مربوط به تامين تجهيزات و بالابردن کيفيت خدمات، انتظار داريم رضايتمندي مردم از عرضه خدمات درماني در بيمارستان‌هاي دولتي در سال 93 افزايش يابد.» وي با بيان اينکه نيازهاي بيمارستان‌ها بسيار زياد است و شايد برخي از آنها بلافاصله تامين نشود، مي‌گويد: «حرکت رو به جلويي که هم اکنون شروع شده، اين امکان را فراهم کرده که در گام‌هاي اول نيازهاي ضروري بيمارستان‌ها تامين و به‌تدريج به ساير نيازها نيز رسيدگي شود. البته بايد توجه کنيم که بودجه بهداشت و درمان نامحدود نيست اما تا آنجا که مي‌توانيم، بايد خدمات اوليه را با بيمه پايه تحت‌پوشش قرار دهيم.» دکتر رستميان به پوشش بيمه‌اي براي افراد بدون بيمه نيز اشاره مي‌کند و مي‌افزايد: «اين اقدام که همه افراد جامعه از اين پس داراي پوشش بيمه‌اي پايه مي‌شوند و اگر با دفترچه بيمه وارد بيمارستان‌هاي دولتي شوند، از خدمات بهره‌مند خواهند شد، حركت خوبي است كه بايد بابت آن از دولت تشكر كرد.» وي با تاکيد بر لزوم پرهيز از ايجاد انتظار بيش از حد براي جلوگيري از صرف بودجه در امور غير اولويت‌دار، بيان مي‌کند: «اختصاص منابع براي ماندگاري پزشکان در مناطق محروم نيز يکي ديگر از اقدام‌هاي خوب و قابل‌توجه دولت است که از بسياري از هزينه‌هاي مردم، به‌خصوص هزينه رفت و آمد آنها به شهرهاي بزرگ، مي‌کاهد. البته در کنار اين طرح‌ها بايد طرح پزشک خانواده و سيستم ارجاع نيز اجرا شود تا رابطه مالي پزشک و بيمار به حداقل ممکن برسد.» وي اجراي اين اقدام‌ها و همچنين اصلاح تعرفه‌ها را باعث ايجاد رابطه مالي منطقي بين پزشک و بيمار و جلوگيري از دريافت تعرفه‌هاي غيرواقعي مي‌داند و تاكيد مي‌کند: «با اجراي طرح تحول در نظام سلامت، انتظار داريم از خرداد ماه تاثيرات مثبت آن را در رضايتمندي بيماران ببينيم.»

معاون امور درمان وزير بهداشت نيز در اين?باره گفت: «با اجراي طرح تحول نظام سلامت، به‌طور ميانگين پرداختي مردم براي بستري در بيمارستان‌هاي دولتي، به ازاي هر پرونده از 640هزار تومان به160هزار تومان کاهش پيدا کرده است.» دکتر محمد آقاجاني، در گفت‌وگويي اظهار داشت: «اگر هموطنان در دريافت خدمات بيمارستاني در اين طرح با مشکل مواجه شدند، با شماره تلفن‌1590تماس بگيرند يا به شماره20001590پيامک بفرستند.»

دکتر ابوالفضل مهدي‌زاده‌کاشي، رئيس بخش زنان و زايمان بيمارستان رسول اکرم(ص) نيز در گفت‌‌وگو با خبرنگار «سلامت» با اشاره به افزايش تعداد مراجعان به اين بيمارستان پس از اجراي طرح تحول در نظام سلامت، مي‌گويد: «هنوز آمار دقيقي از ميزان افزايش مراجعات براي زايمان طبيعي در بيمارستان رسول اکرم (ص) نداريم اما مسلما با اجراي طرح تحول در سلامت و رايگان شدن زايمان طبيعي، تقاضا براي اين نوع زايمان افزايش مي‌يابد و در صورت ادامه آن مي‌توانيم شاهد کاهش آمار زايمان به روش سزارين باشيم.» وي با اشاره به عزم وزارت بهداشت براي اجراي طرح تحول مي‌گويد: «چنانچه مشکلاتي مانند همکاري نكردن بيمه‌ها بر سر راه اين طرح نباشد، نتايج مثبت آن را در ماه‌هاي آينده به خوبي مشاهده خواهيم کرد.» اين متخصص زنان و زايمان اين اقدام را گامي بلند در جهت بهبود زندگي مردم و وضعيت بهداشت و سلامت مي‌داند و تاکيد مي‌کند: «تاکنون مردم استقبال خوبي از اين طرح داشتند و چنانچه مخالفت‌هايي مانند مخالفت سازمان‌هاي بيمه‌گر مانع نشود، شاهد بهبود روز به روز نظام سلامت و ايجاد بسترهاي مناسب براي پيشگيري و افزايش سطح بهداشت در زندگي مردم خواهيم بود.»

وزير بهداشت: همراهي‌ها فراتر از ‌انتظار بوده

در ادامه عرضه خدمات بيشتر در اجراي طرح تحول در نظام سلامت، وزير بهداشت از عرضه دو بسته جديد تا اول خرداد ماه خبر مي‌دهد که باعث ارتقاي نظام سلامت در مناطق محروم مي‌شود. وي با ابراز رضايت از اجراي اين طرح تاکنون مي‌گويد: «تا اينجاي کار، طرح بسيار خوب پيش رفته و همراهي‌ها در سراسر کشور غيرقابل انتظار بوده است و تا 80 درصد توانسته‌ايم طرح را بدون دردسر پيش ببريم.» وزير بهداشت از اجراي دو بسته حمايت از حضور پزشکان در مناطق محروم و همچنين بسته مربوط به مراکز بهداشتي در قالب اجراي طرح تحول نظام سلامت از اول خرداد ماه خبر مي‌دهد. همچنين به ايسنا از تجميع بيمارستان‌هاي آموزشي به‌عنوان يکي ديگر از بسته‌هاي طرح تحول نظام «سلامت» مي‌گويد: «پراکندگي فعلي بيمارستان‌هاي آموزشي هزينه‌هاي زيادي روي دست دولت گذاشته و به مردم تحميل کرده است. به همين دليل طرح تجميع بيمارستان‌هاي آموزشي را در نظر گرفتيم که مقرر شده در قالب طرح تحول نظام سلامت اجرا شود.»

حرف اول

اميرعباس فتاح‌زاده

مديرمسوول

تغيير

اگر جزو همراهان قديمي «سلامت» باشيد، احتمالا اولين تغييري که اين هفته توجهتان را جلب مي کند، تغيير قطع «سلامت» است. بله، حق با شماست! «سلامت» اين هفته اندکي کوچکتر شده اما تعداد صفحاتش از سي و دو به چهل افزايش يافته و اين، رويه اي است که به اميد خدا در شماره هاي آتي نيز پي خواهيم گرفت. واقعيت اين است که کاغذ متعارف «سلامت» مدتي است در بازار ناياب شده و ما براي حفظ جنس و کيفيت آن ناگزير از تغيير رويه و رو آوردن به قطع جديدي شده ايم که اندکي از قطع قبلي کوچکتر است. اما ضمن اين تغيير، صفحات جديدي را به کنداکتور قبلي «سلامت» افزوده ايم تا از اين رهگذر، تنوع بيشتري ايجاد و رضايت شما را بيش از پيش جلب نماييم و از شما همراهان «سلامت» نيز تقاضا داريم همچنان همراهمان بمانيد و ما را از نقدها و نظرهايتان بي نصيب نگذاريد.

دکتر ايرج حريرچي:

دولت به جيب مردم نگاه نمي?کند

اجراي طرح تحول در نظام سلامت تا به امروز رضايتمندي مسئولان وزارت بهداشت را هم به دنبال داشته و هر يک از آنها به نوعي از موفقيت اجراي طرح سخن گفته‌اند.

دکتر ايرج حريرچي، معاون توسعه مديريت و منابع وزارت بهداشت، در سفر به مازندران، هدف از اجراي طرح تحول نظام سلامت را کاهش هزينه‌هاي درماني مردم در مراکز درماني دولتي ذکر کرد و با اشاره به سياست‌هاي ابلاغي رهبري در مورد افزايش جمعيت، گفت:«در بسته نظام تحول سلامت، زايمان طبيعي در مراکز درماني رايگان است و براي ترغيب پزشکان و ماماها و به ترويج اينگونه زايمان‌ها، دستمزد اين افراد چند برابر افزايش يافته است.»

دکتر حريرچي از افزايش هزينه هتلينگ بيمارستان‌ها به‌عنوان يکي ديگر از محورهاي طرح تحول نظام سلامت ياد کرد و گفت: «با وجود افزايش تعرفه هتلينگ در بيمارستان‌ها، رقم خالص پرداختي مردم نسبت به سال گذشته درصد قابل‌توجهي کاهش مي‌يابد.» وي رضايتمندي مردم و افزايش کيفيت خدمات را مهم‌ترين اهداف اجراي طرح تحول نظام سلامت دانست و افزود: «پرداخت مابه‌التفاوت تعرفه‌ها از سوي دولت، اصل موفقيت در اجراي اين طرح است.»

معاون وزير بهداشت با بيان اينکه در اين برنامه، دولت به جيب مردم نگاه نمي‌کند، گفت: «مهم‌ترين عامل موفقيت در اجراي برنامه تحول نظام سلامت، به غير از اختصاص بودجه، اهتمام شخص رئيس‌جمهور، معاون اول او و مجموعه هيئت دولت، رئيس مجلس و کميسيون‌هاي بهداشت و درمان و بودجه و تلفيق مجلس شوراي اسلامي است.» وي افزود: «با توجه به اينکه در اين برنامه، منابع و پايه بودجه‌اي درست ديده شده و دولت خود را متعهد به اختصاص آن مي‌داند، اميدواريم در سال‌هاي آينده نيز اين طرح اجرا شود.»

فروشگاه اینترنتی بازدید : 15 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (2)

آیا میدانید با همذات‌پنداري با قهرمان داستان‌هاي سينمايي بدون آنکه خود بدانيم، رفتارهاي او را تقليد مي‌کنيم و در معشوق آنچه را مي‌پسنديم که هماهنگ با معيارهاي معشوق سينمايي باشد. کارکردي که هاليوود روي رفتارهاي عاشقانه داشته، متاسفانه مشکلات زيادي را در روابط بين‌فردي ايجاد کرده است. 

من اين جمله را از بسياري از مراجعانم مي‌شنوم که پسرها و دخترهاي امروزي ديگر خودشان نيستند و رفتارهايشان تصنعي است. مانند اين است که دارند در يک فيلم يا سريال بازي مي‌کنند. البته اين رفتارها، لبخندها و تکيه‌کلام‌هاي تصنعي شايد در مناسبات اجتماعي کارکرد خوبي هم داشته باشند اما داستان عشق متفاوت است. چگونه مي‌توان از فردي که هميشه در حال نقش بازي کردن است و انتظار ايفاي نقش را هم از معشوقش دارد، انتظار عشق ورزيدن داشت؟ 

ما در دنياي واقعيت‌ها زندگي مي‌کنيم. عشق يعني رويارويي با واقعيت خود و ديگري. چيزي که رسانه‌هاي تصويري به شدت به آن آسيب زده‌اند. شايد اين مربوط به خود سينما نيست، شايد به کارکردي مربوط است که در جامعه پيدا مي‌کند. به هر حال به وجود آمدن معيارهاي جهان‌شمول و همه‌پسند براي جذاب بودن، انسان‌ها را از خود تهي و بي‌هويت کرده است. تاکيد من هميشه اين است که براساس نظريه تکامل رواني-اجتماعي اريکسون، بايد اول هويت داشته باشيم تا بتوانيم توانايي عشق‌ورزيدن پيدا کنيم. عشق بدون هويت معنايي ندارد. 

البته هدف از اين نوشتار به هيچ روي مخالفت با سينما و ناديده‌گرفتن تاثيرهاي مثبت بي‌شمار آن نيست اما از آنجا که هر پديده‌اي در اين دنيا نسبي است و خوبي‌ها و بدي‌هاي خودش را دارد، از منظر عشق‌شناسي اين ايراد به سينما و به‌ويژه سينماي هاليوود وارد است که عشق‌هاي انسان‌ها را سينمايي کرده و امکان تجربه يک عشق منحصر بفرد با معيارهاي کاملا شخصي را از آنها گرفته است. مشکل وقتي پيچيده‌تر مي‌شود که عشق‌هاي بيمارگونه و خيانت‌آميز در سينما رواج پيدا کنند. 

فروشگاه اینترنتی بازدید : 12 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

تصورتان از دنياي پدري با خود دنياي پدري خيلي متفاوت بود؟

آره... ببينيد، به هر حال ما آدم‌ها که تجربه زيسته‌شده نداريم، بنابراين در طول زندگي با هرچيزي که روبرو مي‌شويم، براي اولين بار است و تازه خودمان را در آن وضعيت تجربه مي‌کنيم و مي‌بينيم. همه ما در اطرافمان ديده‌ايم کساني را که ازدواج کردند، پدر شدند و از آنها درباره اين مرحله‌ها شنيديم اما تا خودمان کاملا در آن وضعيت قرار نگيريم، نمي‌توانيم بفهميم که عملکرد و احساسمان چيست. دانستن اين موضوع که اگر بچه‌دار شوي، مسئوليت‌هاي زيادي خواهي داشت با اينکه مسئوليت يک بچه را داشته باشي، خيلي فرق مي‌کند.

سلامت: حميد عليدوستي وقتي پدر شد، چه تفاوتي کرد؟

فهميد که ديگر فقط مال خودش نيست و به کسان ديگري هم تعلق دارد.

سلامت: هيچ‌وقت به خاطر داشتن بچه تن به کاري يا بازي براي تيمي که دوست نداشتيد، داديد؟

هيچ‌وقت! من هميشه به تمام اصولي که در زندگي براي خودم داشتم، پايبند بودم و از آن عدول نکردم. هيچ‌وقت فکر نکردم چون حالا بچه‌دار شدم، بايد فلان درآمد را هم از تيم داشته باشم يا براي داشتن فلان درآمد بايد تن به کاري بدهم که دوست ندارم... ولي جالب‌ اين بود که با آمدن بچه‌ها زندگي‌ام بهتر شد. وقتي ترانه به دنيا آمد، من عضو تيم‌ملي بودم و يک دفعه رفتم بوندس‌ليگاي آلمان بازي کردم، يعني يک جهش خيلي عجيب و غريب توي زندگي‌ام پيش آمد... نمي‌دانم! شايد همان چيزي است که به آن مي‌گويند «قدم» و شايد هم نيت آدم‌هاست که اين سمت و سوها را رقم مي‌زند. واقعا با تولد ترانه خيلي اتفاق‌هاي خوبي براي من افتاد.

سلامت: آن موقع‌ها اصلا لژيونر شدن خيلي مرسوم نبود؟

نه... براي خودم هم خيلي عجيب بود چون اصلا اين قضايا و ارتباطات نبود که بازي‌ها ديده شود و تو جذب تيم‌هاي ديگر شوي اما براي من اين اتفاق افتاد.

سلامت: با بزرگ‌شدن بچه‌ها خودتان هم تغيير کرديد؟

انسان مدام در حال تغيير است و همه پدرها و مادرها هم بعد از تولد بچه‌ها و با بزرگ‌شدن آنها تغيير مي‌کنند.

سلامت: بعد از اينکه ترانه به‌طور حرفه‌اي وارد دنياي بازيگري شد، هيچ موقع با او درباره انتخاب‌هايش حرف زديد؟ مثلا هيچ‌وقت نگفتيد چرا توي فلان فيلم بازي کردي؟

نه هيچ موقع! چون خودش خيلي عقلانيت داشت. خيلي کار به او پيشنهاد مي‌شد اما ترانه قبول نمي‌کرد و تصميم‌هايي مي‌گرفت که کاملا درست بود.

سلامت: همه فيلم‌هايي را که بازي کرده، ديديد؟

بله، همه را... 

سلامت: وقتي مي‌خواست «من ترانه 15 سال دارم» را بازي کند، با توجه به موضوعي که فيلم داشت و سن سال ترانه، با شما صحبت هم کرد؟

بله، آقاي صدرعاملي هم با من صحبت کرده بودند اما باز هم خود ترانه انتخاب کرد که در آن بازي کند، نه ما. کلا ترانه عقلش از من بيشتر بود. (مي‌خندد)

سلامت: يعني هيچ‌وقت با هم برخورد جدي نداشتيد؟

نه!

سلامت: وقتي بچه بودند، چي؟

هيچ‌وقت!

سلامت: ببخشيد! مي‌دانم که يادآوري‌اش خيلي اذيتتان مي‌کند اما با پسرتان چي؟حتما يک موقعي با هم دعوا مي کرديد ديگه؟!

نه، شايد مساله جدي‌اي هم داشتيم که هر پدري هم در مورد بچه‌هايش درون خودش دارد اما برخورد جدي نداشتيم چون فکر مي‌کنم برخورد جدي و دعوا اثرگذار نيست و براي همين هميشه سعي کردم آرامشم را حفظ کنم.

سلامت: خيلي پدر نمونه‌اي هستيد!

نه بابا...

سلامت: پدربزرگ نمونه چي؟

نه، پدربزرگ نمونه هم نيستم (مي‌خندد).

سلامت: ترانه تا يک جايي با شهرت شما شناخته مي‌شد، دختر حميد عليدوستي بود و از يک جايي به بعد اين شهرت کفه سنگينش برگشت سمت ترانه...

آره، الان من بيشتر شدم پدر ترانه! عجيب هم نيست. به هر حال گروه‌هاي متفاوتي وجود دارد و عده‌اي بازيگرها را بيشتر مي‌شناسند و بعضي ورزشکارها و بعضي نويسنده‌ها و...

سلامت: دنياي شهرت را دوست داشتيد؟ نه اصلا!

سلامت: از اينکه ترانه اين شهرت را دارد چي؟

از اينکه پدر ترانه هستم خيلي خوشحالم اما خوشحالي من هيچ ربطي به شهرت ترانه ندارد... همه‌اش درباره پدر بودن و ترانه حرف زديم که!

سلامت: دلمان مي‌خواهد درباره يک وجه ديگر پدري شما حرف بزنيم که خيلي هم سخت است! درباره پسرتان، درباره تجربه از دست دادن او!

اصلا نمي‌توانم درباره اين قضيه صحبت کنم اما فقط يک جمله مي‌گويم که خيلي تغيير کردم... خيلي زياد... (سکوت) قابل‌بيان نيست... فکر مي‌کنم کلمات و مفاهيم معنايش را نمي‌رساند... همين!

سلامت: تا قبل از اين اتفاق حتما خيلي کتاب‌ها درباره مرگ و زندگي خوانده بوديد؟

آره...

سلامت: اين مطالعه‌ها کمکي به برخورد شما با حادثه کرد؟ به کنار آمدن با آن؟

نه، سوگ بزرگي است... قابل‌بيان نيست... اصلا شما از کجا مي‌دانيد که من با اين موضوع کنار آمدم؟ شايد اصلا کنار نيامدم... 

سلامت: شايد حق با شما باشد ولي زندگي ادامه پيدا کرد. 

چون من فرزند ديگري هم داشتم، مسئوليت ديگري هم داشتم و بايد يک جوري اين اتفاق را مديريت مي‌کردم.

سلامت: هميشه در اين اتفاق‌ها يک نفر از اعضاي خانواده تکيه‌گاه ديگران مي‌شود. در خانواده چه کسي اين نقش را داشت؟

خودم نمي‌توانم بگويم تکيه‌گاه بودم يا نبودم اما سعي خودم را کردم...

سلامت: به خودتان هم کمک کرديد براي... نمي‌توانم بگويم کنار آمدن؛ گفتيد شايد کنار نيامده باشيد؛ اجازه بدهيد بگويم براي ادامه زندگي شخصي خودتان چه کرديد؟

ورزش را کنار نگذاشتم؛ به جمع بازيکن‌ها مي‌رفتم و در بازي‌ها و تمرين‌ها حضور داشتم و اين خيلي کمک‌کننده بود که آن اتفاق را از حافظه‌ام دور کنم... مي‌توانم بگويم فوتبال خيلي در آن شرايط به من کمک کرد. مطالعه‌هايي هم که داشتم، من را به دنياي ديگري مي‌برد و به‌نوعي به فراموشي و دور شدن از آن کمک مي‌کرد.

سلامت: وقتي اين اتفاق براي شما افتاد، برخورد پدرتان چطور بود؟ با توجه به شخصيتي که از ايشان گفتيد، چقدر شما را که فرزندشان بوديد و با اين غم روبرو شده بوديد، حمايت کردند؟

هم پدرم و هم مادرم خيلي دلسوزانه برخورد کردند، خيلي‌خيلي زياد به من کمک کردند... توي اين اتفاق، هياهو و داد و بيداد نداشتند و آرامشي ايجاد کردند که خيلي کمک‌کننده بود.

سلامت: سليقه مطالعه شما يا موسيقي‌اي که گوش مي‌داديد چي؟ تغيير کرد؟

نه! فکر مي‌کنم هر آدمي يک سير مطالعاتي دارد که ربطي به قبل و بعد از پدر شدن و خانواده‌دار شدن و اينها ندارد. من از کودکي به مطالعه علاقه‌مند بودم. حالا ممکن است يک زمان شعر بيشتر مي‌خواندم و يک زمان داستان و حالا فلسفه ولي علتش اين چيزي که گفتيد نيست يا اتفاق‌هاي خانواده آن را تعيين نمي‌کند... بيشتر فکر مي‌کنم به روند رشد آدم‌ها ربط دارد و اينکه از يک مرحله وارد مرحله ديگري مي‌شوند و اين رشد و باروري که پيدا مي‌کنند، به‌نوعي در وجودشان تزريق مي‌شود... مثلا من زماني که فوتبال بازي مي‌کردم، بيشتر مي‌باختم يا توي اين 40 سال به اندازه انگشت‌هاي دستم هم قهرمان نشدم ولي هميشه تمرين مي‌کردم؛ خيلي زياد، توي تنهايي خودم هم خيلي ممارست داشتم. شايد اگر ميزان دوندگي من را حساب کنيد، ببينيد دور کره زمين را دويده‌ام، به خاطر هدفي که داشتم و اين خودش باعث مي‌شد که نگاه من تغيير کند.

سلامت: نگاهتان به فوتبال فلسفي بود يا صرف يک ورزش و قهرماني و مسابقه؟

نمي‌دانم ولي فوتبال براي من فقط يک توپ نبود، زميني بود شبيه خود زندگي؛ شکست‌هايش يک نمونه کوچک از زندگي بود، صدمه خوردن‌هايش همين‌طور... من توي زمين فوتبال پام شکسته، بيني‌ام شکسته، توي آلمان ضربه‌مغزي شدم و رفتم توي کما،... يک روز باختم و يک روز بردم... شايد بيشتر هم باختم اما باز فردا با يک آفتاب ديگر از جايم بلند شدم و رفتم سراغ زندگي. هميشه با شاگردهايم هم که صحبت مي‌کنم، اين را مي‌گويم که خيلي مهم است آدم يک هدف مقدس براي خودش داشته باشد تا آن را نگاه کند و راهش را پيدا کند و بداند که از کدام مسير بايد برود و از چه موانعي بايد بگذرد تا به هدفش برسد. شايد اين حرف من الان خريداري نداشته باشد و از جنس حال و هواي بچه‌هاي امروز نباشد اما براي خود من اين جوري بود؛ من به خاطر هدفي که داشتم و شناختي که از خودم پيدا کرده بودم، به خيلي چيزها نه گفتم، به خيلي از تيم‌هاي بزرگ نرفتم و يک مقدار برخلاف جهت آب شنا کردم که البته خيلي سخت بود ولي همين سختي‌ها روحيه من را بارور کرد و زندگي‌ام را شکل داد. همين موانع و گذر از آنها چيزهايي را به من نشان داد که واقعا گرانبها بود و رسيدن به آنها آنقدر حلاوت و شيريني داشت که سختي‌ها را تحمل مي‌کردم. گذشته را که نگاه مي‌کنم؛ مي‌بينم خيلي تلاش کردم، همه مدارج بالاي فوتبال ايران را گذراندم، قهرمان تيم ملي جوانان ايران شدم، کاپيتان تيم ملي اميد ايران شدم و در همه اينها سلسله‌مراتبي به دست مي‌آوردم و نه مثل بازيکنان الان يک ساله... وارد تيم‌ملي شدم، مقدماتي جام‌جهاني بازي کردم، توي بوندس‌ليگاي آلمان بازي کردم، چند دوره آقاي گل شدم، با تيممان قهرمان شدم... همه اين مدت هم تمرين داشتم، شايد بد نباشد که برايتان بگويم؛ من سر زدن بلد نبودم! ولي يک توپ از سقف اتاقم آويزان کرده بودم که هر روز قبل از رفتن به دانشگاه 100 تا سر مي‌زدم تا ياد بگيرم و همه اين کارها را براي رسيدن به هدفم انجام مي‌دادم.

سلامت: آن موقع هم نگاهتان به موانع و مشکلات اينقدر روشن بود؟

بود اما نه تا اين اندازه ولي حالا که برمي‌گردم و پشت سرم را نگاه مي‌کنم، مي‌بينم آن موانع چه پله‌اي براي ترقي من شدند...

سلامت: در فوتبال به چيزي که خواستيد، رسيديد؟

بله، فوتبال براي من مثل توپي بود که من را همه جا برد، خيلي چيزها را به من نشان داد، خيلي از کشورها، فرهنگ‌ها... با همين توپ و توي اين زمين سرم را به طرف آسمان بالا گرفتم و از گلي که زده بودم، خوشحالي کردم و با همين توپ سرم پايين بود و اشک ‌ريختم از ناراحتي و شکست.

سلامت: سوال آخر؛ هر زندگي فرازها و فرودهايي دارد اما اگر نگاهي به گذشته و زماني که گذرانديد داشته باشيد، ‌مهم‌ترين فراز و فرودهايش را چه مي‌بينيد؟

در زندگي يا فوتبال؟

سلامت: هر دو. گفتيد فوتبال هم براي شما نمادي از زندگي بود!

دقيقا نمي‌توانم بگويم فرازش چه بوده و فرودش چه... اما خب تولد فرزند يکي از آنها و اتفاق خيلي بزرگي براي من بوده... ازدواج هم همين‌طور... شايد اولين گلي که زدم، دعوت شدن به تيم ملي... رفتن به بوندس‌ليگاي آلمان... اما يک اتفاقي که شايد بتوانم بگويم من را از اين رو به آن رو کرد، آن اتفاق ناگوار بود که خيلي زياد نگاهم را به زندگي تغيير داد... يک جايي خواندم که «سوگ شايد براي کساني که مي‌بينند يک مفهوم باشد اما براي صاحب سوگ يک معناست» از اين معنا نمي‌شود حرف زد... با کلمه‌ها از آن نمي‌شود گفت.

داغي که سرد نمي‌شود

پويان عليدوستي، پسر حميد عليدوستي و برادر ترانه عليدوستي، چهارشنبه‌سوري سال 1383، در اثر انفجار مواد محترقه درگذشت. اين ماجرا حوالي زماني رخ داد که ترانه مشغول بازي در فيلم چهارشنبه‌سوري اصغر فرهادي بود. درباره اين ماجرا ترانه چند سال بعد در قالب يادداشتي چنين نوشت:


«خيلي سخت بود كه در فيلم «چهارشنبه‌سوري» اصغر فرهادي مشغول بازي بودم، كل ماجراهاي فيلم در اين روز مي‌گذشت،‌ آن وقت خبر دادند كه در دل چهارشنبه‌سوري واقعي، برادرم به خاطر حادثه ناگواري كه همان منفجر شدن مواد محترقه است،‌ درگذشته است. هر وقت اين خاطره تلخ را مرور مي‌كنم، ياد آن لحظه‌اي مي‌افتم كه خبر فوت برادرم را سر صحنه فيلمبرداري دادند. همه شوكه شده‌ بوديم. بابا و مامان هميشه نگران برادرم بودند و آخر هم زورشان به او نرسيد. پويان پسر سرسخت و شيطاني بود، مثل خيلي از پسرهاي نوجوان. اصلا پسر ساده‌اي نبود؛ كنترلي كه من نمي‌شدم او مي‌شد، اما جوابي كه از او نمي‌گرفتند را از من مي‌گرفتند. همين كارهاي او هم در آخر به اينجا ختم شد كه اين بلا را سر ما و خودش بياورد. هنوز باورم نمي‌شود. ماجراي آن روز چهارشنبه‌سوري هنوز كابوس من و خانواده‌ام است. آخر سال 83 و عيد 84 روزهاي بد و سنگيني را من و خانواده‌ام پشت سر گذاشتيم. هر روز براي ما نبودن پويان سخت بود و همچنان هم سخت است. زمان مرگ پويان من سر فيلمبرداري «چهارشنبه‌سوري» بودم و دقيقا در همان روز چهارشنبه‌سوري، يعني 25 اسفند سال 83 فوت كرد. وقتي خبر را دادند نمي‌دانم چطور تا خانه رفتم اما بعد از آن و وقتي مراسم تمام شد، دوست داشتم كه خيلي سريع و به‌طور خودخواسته سر خودم را با بازي در فيلم گرم كنم و دوباره به گروه پيوستم. در حقيقت يك هفته سر كار نرفتم كه 3 روز آن، 3 روز اول عيد بود كه در هر صورت و بدون هيچ اتفاقي هم آن 3 روز تعطيل بود. در واقع من به خاطر اين حادثه فقط 4 روز كار را متوقف كردم. بعد از اينكه به كار بازگشتم، حس كردم اين يك هفته براي من حكم 40 روز را داشته و خيلي دير گذشته. خوشبختانه هيچ‌كس با من مثل عزادارها صحبت نمي‌كرد و فضا هم سنگين نبود، مثل قبل دوستانه بود، شايد چون بچه‌ها هم در اين يك هفته مدام با من همراه بودند و در تمام مراسم حضور داشتند. اميدوارم براي هيچ خانواده‌اي اين اتفاق نيفتد. چون اينگونه اتفاق‌ها واقعا وحشتناك است و هيچ‌وقت هم هضم نمي‌شود.

شايد كسي كه هيچ‌وقت نتواند با اين مسئله كنار بيايد، مادرم است. ‌البته نمي‌توان گفت كه اين اتفاق براي چه‌كسي سخت‌تر بوده. اگر روزي تصميم بگيرم تنها پيام اخلاقي زندگي‌ام را به جوان‌ها بدهم (چون از پيام دادن خوشم نمي‌آيد)، مي‌گويم تا جايي که مي‌توانيد خوش بگذرانيد شلوغ کنيد. الان وقتش است... اما با آتش بازي نکنيد، با خطر نه! نه به خاطر خودتان، به خاطر ما خواهرها!

فروشگاه اینترنتی بازدید : 15 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

عليدوستي و اليدوستي

دکتر محمد کياسالار سردبير

اولين بار نيست در کافه «شهر کتاب» مي‌بينمش. هميشه همينطور است. متين و موقر، کنج کافه مي‌نشيند، قهوه مي‌نوشد و کتاب مي‌خواند. هر بار دلم مي‌خواهد از دنياي کتابي که جذبش کرده، بيرونش بکشم و به حرف بگيرمش اما دلم نمي‌آيد. اين بار اما نمي‌دانم چرا ناخودآگاه سرک مي‌کشم ببينم چه کتابي دست گرفته: «ترس و لرز» کي‌يرکه‌گور! چشم در چشم مي‌شويم. «يعني براي اين که سر حرف را باز کنم، بايد از اگزيستانسياليسم شروع کنم؟!» مي‌خندد. گپ کوتاهي مي‌زنيم و قرار گفت‌وگوي مفصل را مي‌گذاريم براي بعد؛ براي وقتي که سيامک [رحماني] و سارا [جمال‌آبادي] هم بيايند و دوباره بنشينيم دور همين ميز، کنج کافه «شهر کتاب».

حميد عليدوستي فوتباليست محبوب کودکي‌هاي من است؛ ستاره‌اي که تيم «هما» را به خاطر او دوست داشتم، ستاره‌اي که براي درخشيدن نيازي به پوشيدن پيراهن قرمز و آبي نداشت، ستاره‌اي که اخطار نمي‌گرفت، اخراج نمي‌شد، مصاحبه‌هاي آنچناني نمي‌کرد و هيچ‌ حاشيه‌اي‌ نداشت اما مي‌درخشيد و نمي‌شد نديده گرفتش، ستاره‌اي که در آن روز و روزگاري که لژيونر شدن به معناي بازي در ليگ‌هاي قطر و امارات بود، از ليگ ايران به بوندس‌ليگاي آلمان رفت و بازيکن «بوخوم» شد، ستاره‌اي که نه آبي بود و نه قرمز اما همه فوتبالي‌ها دوستش داشتند.

حالا سه دهه از آن روزها گذشته و ما با هم دور يک ميز نشسته‌ايم. او از «هما» حرف مي‌زند و به «هستي و زمان» هايدگر مي‌رسد، از فوتبال مي‌گويد و به سينما و ادبيات گريز مي‌زند، از برد و باخت‌هاي ورزشي مي‌گويد و با تلخ و شيرين‌هاي زندگي مقايسه‌اش مي‌کند، از موانعي مي‌گويد که بعدها فهميده سکوي پرش بوده‌اند و...

حميد عليدوستي آنقدر پخته حرف مي‌زند که من سوال سارا را از چشمانش مي‌خوانم: «يعني همه فوتباليست‌ها اينطور فکر مي‌کنند؟» البته که نه! سيامک را نمي‌دانم؛ من اما فقط به اين فکر مي‌کنم که آن ستاره‌گي، آن بي‌حاشيه‌گي و آن بي‌نيازي به جلب توجه، چه پشتوانه فکري عميقي داشته است. به اين فکر مي‌کنم که او چگونه عمر فوتبالي‌اش را در يک تيم کم‌طرفدار و کم‌برخوردار گذراند و ستاره شد و ستاره ماند ولي اغلب ستاره‌هاي ‌خوش‌قدوقيمت امروزي هر از گاه به يک رنگ درمي‌آيند و افکار و گفتار ميان‌باره‌شان تيتر مي‌شود که مثلا «ماهانه 15 ميليون خرج لباسم مي‌کنم» يا «فلاني در حدي نيست که درباره من حرف بزند» و چيزهايي از اين قبيل.

مي‌گويد در سينماي ايران، فيلم مورد علاقه‌اش «درباره الي» است و من معناي اين «الي‌دوستي» را خوب مي‌فهمم. «الي» شخصيتي است که همه او را قضاوت مي‌کنند، در حالي که تنها چيزي که از او مي‌دانند، همين نام «الي» است و حتي نمي‌دانند اين «الي» مخفف الهام است يا الناز يا چي...

فروشگاه اینترنتی بازدید : 12 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

سيگار و قليان

پيري پوست مي‌آورند

متاسفانه اين روزها خيلي از خانم‌ها، به‌خصوص خانم‌هاي جوان، به استعمال قليان روي آورده‌اند و توجهي هم به عوارض ناشي از آن ندارند. اين در حالي است که استعمال قليان، عوارض به‌مراتب بيشتري نسبت به سيگار دارد. برخي از افراد، خوشايندتربودن دود قليان را دليلي بر کم‌ضررتر بودن آن نسبت به سيگار مي‌دانند. اين در حالي است که هر پک به قليان و وارد کردن دود آن به ريه، برابر با استعمال چند نخ سيگار است و آسيب به‌مراتب بيشتري به ريه‌ها مي‌زند. نيکوتين و مواد سمي مختلفي که در اثر کشيدن قليان وارد بدن مي‌شود، مي‌تواند به‌عنوان مواد اکسيدان در بدن عمل کند و باعث ابتلا به پيري زودرس پوست و ايجاد چروک‌هاي متعدد شود‌. به‌علاوه،‌ دود حاصل از قليان و سيگار با کاهش غلظت اکسيژن موجود در خون، باعث تخريب الياف کلاژن و الاستين شده و به‌ شکل ديگري، باعث پيري زودرس پوست مي‌شود. بد نيست بدانيد اين آثار مخرب استعمال سيگار و قليان براي پوست، در مورد تمام سيگارها مطرح است و واقعا فرقي نمي‌کند که شما سيگار لايت بکشيد يا سيگار برگ! اگر دقت کرده باشيد،‌ معمولا بيشتر افرادي که عادت به مصرف انواع سيگار يا قليان دارند، به ‌دلايل مختلفي از جمله کاهش اکسيژن خونشان، تا زماني که اصرار به مصرف مداوم قليان و سيگار دارند، هرگز پوست‌ شاداب و شفافي نخواهند داشت. هرچه سن شروع استعمال سيگار و قليان پايين‌تر باشد، سن ايجاد چروک‌هاي دور لب هم پايين‌تر مي‌آيد.

شيرين بينا:

فروشگاه اینترنتی بازدید : 13 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

تربيتي که بايد از سوم دبستان شروع شود

اين روزها استعمال سيگار يا قليان به‌وسيله نوجوان‌ها به امري رايج در اجتماع تبديل شده و متاسفانه ديگر دختر و پسر هم نمي‌شناسد. خانواده‌ها بايد براي دور نگه‌داشتن فرزندان خود از اين سموم مهلک، در درجه اول نيازهاي روان‌شناختي فرزند خود را در هر دوره سني بشناسند اگر در خانواده، مهارت‌هاي ارتباطي مناسب و قدرت «نه» گفتن را به او ياد داده باشيم، مي‌توانيم تا اندازه‌اي مطمئن باشيم از رفتارهاي پرخطر در امان مي‌ماند. از طرف ديگر، والدين بايد براي فرزندان خود وقت بگذارند. نوجواني که نيازهاي عاطفي‌اش در کانون خانواده به‌خوبي برآورده مي‌شود، ديگر به گروه دوستان پرخطر و رفتارهايي مانند استعمال سيگار و قليان روي نخواهد آورد. ضمن اينکه پدر و مادري که قليان يا سيگار مي‌کشند يا به فرزندشان اجازه مي‌دهند جلوي چشم آنها و تحت نظارت خود، لب به سيگار يا قليان بزند، ديگر نبايد توقع داشته باشند که او دور از چشم آنها و در گروه همسالان، اقدام به انجام چنين کارهايي نکند. والدين مي‌توانند از راه‌هاي آموزشي با صحبت يا مثال زدن، ‌فرزندان خود را با عوارض مصرف انواع مخدرها آشنا کنند. معمولا آموزش در مورد اين مسائل مي‌تواند از کلاس سوم دبستان در خانواده آغاز شود و هر چقدر که سن و مهارت‌هاي كودك بالاتر رفت، آموزش‌ها هم بايد وسيع‌تر و کامل‌تر شوند. بچه‌هاي ما بايد با جمله‌هايي مانند «نه، من نيازي به اين کار ندارم چون در شأن من نيست»، «مي‌خواهي به جاي قليان كشيدن، با هم به سينما يا پارک برويم»، «خيلي دوست دارم با تو باشم اما چون سيگاري/ قلياني هستي، نمي‌توانم» و... آشنا باشند تا با بيان آنها در مواجهه با پيشنهادهاي گروه همسالان، به چنين خواسته‌ها و پيشنهادهايي «نه» بگويند.

فروشگاه اینترنتی بازدید : 17 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

ضرورت ريشه‌يابي

گرايش زنان به سيگار

گرايش به مصرف دخانيات، معضلي است که از سال‌هاي دور با آن مواجه هستيم و متاسفانه همچنان رو به گسترش است. تعجبي ندارد که در اين شرايط و با توجه به شيوه زندگي و تعاملات اجتماعي، ميزان شيوع مصرف دخانيات در زنان نيز دچار تغيير و افزايش شود. توجه دست‌اندرکاران به اين موضوع نيز طبيعي است. افزايش گرايش خانم‌ها به مصرف سيگار و انواع دخانيات در سال‌هاي اخير، فقط بخشي از يک معادله بزرگ فرهنگي و اجتماعي است و نمي‌توان انتظار داشت توجه صرف به اين بخش محدود بتواند تاثير زيادي در حل اين مشکل به‌صورت جامع داشته باشد. حقيقت اين است که ما در طول اين چند دهه نه‌تنها اقدام موثري براي کاهش مصرف دخانيات در ميان زنان انجام نداده‌ايم، بلکه حتي اقدام برنامه‌ريزي‌شده و موثري براي حل اين مشکل نداشته‌ايم و اگر فعاليت‌هايي نيز انجام شده، مقطعي يا محدود بوده و تاثير لازم را نداشته است. مصرف دخانيات در کشور چه در ميان زنان و چه در ميان مردان باعث آسيب‌هاي جدي فردي و اجتماعي مي‌شود، بنابراين لازم است که پيش‌تر و بيشتر از نگاه‌هاي جنسيتي به اين معضل، برنامه‌ريزي‌هاي موثر بلندمدت و همه‌گير در مورد آن انجام شود.

نگاه روان‌شناس

فروشگاه اینترنتی بازدید : 12 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

بعضي‌ها سيگار مي‌کشند

تا بزرگ به‌نظر برسند!

افسانه پاکرو، بازيگر جواني است که از جمله کارهايش مي‌توان به مجموعه‌هاي «در مسير زاينده رود»، «تکيه بر باد» و «رسم عاشقي» اشاره کرد. پاکرو نيز اينگونه پاسخگوي سوال‌هايمان شد:


سلامت: فکر مي‌کنيد چرا در جامعه ما سيگار و قليان کشيدن براي برخي از خانم‌ها عادي شده است؟

نمي‌دانم! متاسفانه اين مساله بسيار در جامعه ما شيوع پيدا کرده است. من مخالف کشيدن سيگار و قليانم چون با آسيب‌هايي که اين مواد مخدر به بدن مي‌رساند، آشنا هستم. متاسفانه انگار اين مساله براي بسياري از خانواده‌ها هم عادي شده است و خيلي از دختران جوان در خانه هم راحت سيگار مي‌کشند!

سلامت: فکر مي‌کنيد ضرر کدام‌يک بيشتر است؛ سيگار يا قليان؟

شنيده‌ام که ضرر قليان به مراتب بيشتر از سيگار است اما خيلي‌ها ضرر آن را کمتر مي‌دانند.

سلامت: به نظر مي‌رسد خيلي از همکاران شما به سيگار و قليان کشيدن عادت دارند و برايشان اين کار عادي است. 

بله، متاسفانه خيلي از اين افراد اتاق گريم را براي سيگار يا قليان کشيدن انتخاب مي‌کنند. قبح اين مساله آنقدر از بين رفته است که بيشتر همکاران من از اينکه من سيگار يا قليان نمي‌کشم، تعجب مي‌کنند.

سلامت: استفاده از اين مواد به مرور زمان روي پوست و زيبايي افراد نيز اثر منفي خواهدگذاشت. شما اينطور فکر نمي‌کنيد؟

صددرصد اين اتفاق خواهد افتاد اما خيلي از بازيگران به‌خصوص آنهايي که تازه‌وارد هستند، براي اينکه بتوانند خود را بزرگ جلوه دهند و جلب توجه کنند، سيگار و قليان مي‌کشند. اميدوارم فرهنگمان آنقدر بالا برود که نخواهيم بزرگ‌بودنمان را با اين مسائل به رخ بکشيم.

سعيد سلطاني:

سيگار تنش‌زاست، نه آرام‌بخش!

سعيد سلطاني، کارگردان مجموعه‌هاي ستايش، لبه تاريکي، رسم عاشقي و... نيز اين‌گونه پاسخگوي پرسش‌هايمان شد:


سلامت: به نظر شما چرا تب سيگار و قليان در جامعه ما يکباره بالا گرفت؟

چون در اين خصوص هيچ‌گاه فرهنگ‌سازي مناسبي نداشته‌ايم مثلا به قليان به‌عنوان يک وسيله تفريحي نگاه شده است به‌خصوص اينکه طعم‌هاي مختلفي هم دارد و جوانان براي به رخ کشيدن هم که شده، طعم‌هاي مختلف آن را امتحان مي‌کنند. برخي خانواده‌ها هم حالا ديگر اين موضوع را پذيرفته‌اند.

سلامت: بايد چه‌کار کنيم که بتوانيم جلوي ضرر و زيان اين مساله را بگيريم؟

بايد رسانه‌ها و آموزش و پرورش اطلاعات لازم را بدهند تا جوانان کمتر به سمت اين‌گونه مواد بروند. يادم مي‌آيد در گذشته افراد فقط در قهوه‌خانه‌ها قليان و سيگار مي‌کشيدند اما امروزه واقعا اين کار به يک تفريح دسته‌جمعي تبديل شده است که جاي تامل دارد.

سلامت: خيلي از جوانان براي رسيدن به آرامش سيگار و قليان مي‌کشند. شما اين موضوع را چگونه تحليل مي‌کنيد؟

متاسفانه خيلي از آنها چنين ادعايي دارند اما استفاده از اين مواد نه‌تنها به کسي آرامش نمي‌دهد، بلکه به مرور زمان روي اعضاي بدن و حتي روان هم اثر مخرب خواهد داشت.

بهنوش بختياري:

از بوي سيگار و قليان بدم مي‌آيد

بهنوش بختياري چهره آشنايي است. او بيشتر در کارهاي طنز بازي مي‌کند. از جمله کارهايش مي‌توان به شب‌هاي برره، خوب، بد، زشت، چارديواري و... اشاره کرد. او اينگونه پاسخگويمان شد:


سلامت: به نظر شما چرا تعداد جوانان سيگاري رو به افزايش است؟

متاسفانه اين مساله به يک معضل اجتماعي تبديل شده است و قبح آن ريخته شده و حالا انگار جامعه و خيلي از خانواده‌ها هم اين موضوع را پذيرفته‌اند. واقعا نمي‌دانم چرا به اينجا رسيده‌ايم. البته اين موضوع دليل ژنتيکي هم مي‌تواند داشته‌باشد. مثلا بچه‌اي که در يک خانواده سيگاري رشد پيدا کرده، ممکن است در آينده به سيگار يا قليان گرايش پيدا کند.

سلامت: شما خودتان سيگار مي‌کشيد؟ چون اين موضوع در ميان بازيگران زن هم زياد ديده شده است؟

نه، من از بوي سيگار و قليان بدم مي‌آيد و اصلا سردرد مي‌گيرم.

سلامت: فکر مي‌کنيد چرا جوانان ما به سيگار کشيدن يا قليان عادت مي‌کنند؟

بعضي از آنها براي ژست اين کار را انجام مي‌دهند و عده‌اي ديگر براي تخليه مشکلات رواني‌شان دست به اين کار مي‌زنند.

سلامت: خب به نظر شما چگونه بايد اين مشکل را حل کنيم؟

بايد به جوان‌ها بهاي بيشتري داد و تفريح‌هاي سالم‌تري براي آنها در نظر گرفت. هرچه فضا محدودتر باشد، امکان خطا هم بيشتر است. ضمن اينکه بايد آگاهي جوانان را هم نسبت به زيان‌هاي اينگونه مواد بالا ببريم. به هر حال نبايد از اين معضل اجتماعي راحت بگذريم و چشممان را ببنديم.

فروشگاه اینترنتی بازدید : 13 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

گر تا ??سالگي سيگار نکشيد ديگر نمي‌کشيد!

شيرين بينا، بازيگري است که تا به حال شاهد بازي‌هاي او در مجموعه‌هاي مختلف بوده‌ايم. از جمله آنها مي‌توان به سريال‌ها و فيلم‌هاي «کمکم کن»، «مريم مقدس»، «تو و من» و «محاکمه» اشاره کرد. او در پاسخ به پرسش‌هاي «سلامت» گفت:


سلامت: به نظر شما علت افزايش گرايش دختران جامعه ما به سيگار چيست؟

به‌نظرم اين موضوع ريشه‌يابي بسيار دقيقي مي‌خواهد اما وقتي در جامعه مواد مخدر به قيمت ارزان و خيلي آسان در اختيار مصرف‌کنندگان قرار مي‌گيرد، سيگار کشيدن که ديگر چيزي نيست و کار چندان بدي به نظر نمي‌رسد! به‌خصوص وقتي آمار و ارقام‌ خبر از ورود سيگار و مواد مخدر به مدارس ابتدايي‌ مي‌دهد. با اين روند بايد منتظر ديدن چنين صحنه‌هايي در جامعه باشيم و اين امر خيلي اتفاق عجيب و غريب يا پيش‌بيني نشده‌اي نيست.

سلامت: يعني فکر مي‌کنيد چرا دختران جوان در سال‌هاي اخير به سمت قليان و سيگار گرايش پيدا کرده‌اند؟

به نظرم اين کار نوعي اعتراض است. شايد گروهي از جوانان جامعه ما تفريح‌هايي که مي‌خواهند ندارند و با استفاده از اين چيزها قصد دارند خودنمايي کنند.

سلامت: شما به‌عنوان يک هنرمند چه راهکاري پيشنهاد مي‌کنيد؟

بايد زيرساخت‌هايمان را درست و به‌وسيله تئاتر، سينما و تلويزيون تبليغات فرهنگي کنيم. بايد به جوانانمان آموزش دهيم به جاي وقت‌گذراني در پارک‌ها، به سينما و تئاتر بروند و خودشان را اينگونه سرگرم کنند.

سلامت: البته خيلي از دختران جوان ادعا مي‌کنند تفنني سيگار مي‌کشند.

بله، اما به نظر من کسي که تا 30 سالگي سيگار نکشد، ديگر نخواهدکشيد. سيگار کشيدن شرايط سني خاصي را مي‌طلبد مثلا در دوران نوجواني بيشتر افراد اين وسوسه‌ سراغشان مي‌آيد.

تورج نصر:

چرا يک ورزشکار حرفه‌اي بايد قليان بکشد؟!

تورج نصر، دوبلور پيشکسوت سينما و تلويزيون است که در بيشتر کارتون‌هاي ماندگار صدايش را شنيده‌ايم؛ از جيمبو گرفته تا پسر شجاع و اي‌کيو‌سان. اين هنرمند نيز پاسخگوي سوال‌هايمان شد:


سلامت: به نظر شما چرا برخي دختران جوان به سمت سيگار و قليان سوق پيدا کرده‌اند؟

به نظر من چند دليل مي‌تواند داشته باشد؛ اول اينکه تفريح‌هاي جوانان ما محدود است. خيلي‌ها هم به‌دليل مشکلات عصبي دست به اين کار مي‌زنند چون فکر مي‌کنند استفاده از اين مواد به آنها آرامش مي‌دهد در صورتي که فقط براي آنها عادت و اعتياد به دنبال خواهدداشت.

سلامت: فکر مي‌کنيد چه چيزهايي به شيوع بيشتر اين مساله در جامعه دامن مي‌زند؟

اول از همه خانواده‌ها در شکل‌گيري اين موضوع دخيل هستند و بعد هم جامعه و اطرافيان. وقتي پدر و مادري خيلي راحت به دختر جوانش اجازه قليان کشيدن مي‌دهد، مشخص است که قبح اين موضوع شکسته و کم‌کم اين مساله در جامعه عادي خواهد شد. پس در ابتدا والدين هستند که بايد از نظر تربيتي و آموزشي درست رفتار کنند. من شنيده‌ام هر قليان به اندازه 70 نخ سيگار ضرر دارد. متاسفانه اين اتفاق افتاده و اصلا نمي‌دانم چرا يکباره همه چيز به هم ريخته است. مثلا چرا بايد يک ورزشکار حرفه‌اي که الگوي گروهي از جوانان اين کشور است، اين کار را انجام دهد؟!

سلامت: پيشنهاد شما براي رهايي از اين مساله چيست؟

به نظر من بايد فرهنگ‌سازي شود و به بچه‌هايمان از همان سنين کودکي آموزش‌هاي لازم را بدهيم و آنها را از زيان اين موارد آگاه کنيم تا در نوجواني و جواني بتوانند راه درست را انتخاب کنند. البته مي‌توان جرايمي را هم براي اين کار در نظر گرفت.

افسانه پاکرو:

بعضي‌ها سيگار مي‌کشند

تا بزرگ به‌نظر برسند!

افسانه پاکرو، بازيگر جواني است که از جمله کارهايش مي‌توان به مجموعه‌هاي «در مسير زاينده رود»، «تکيه بر باد» و «رسم عاشقي» اشاره کرد. پاکرو نيز اينگونه پاسخگوي سوال‌هايمان شد:


فروشگاه اینترنتی بازدید : 12 شنبه 03 خرداد 1393 نظرات (0)

بوسه زدن ميلان كوندرا به تور دروازه

سيامک رحماني

سردبير هفته‌نامه زندگي مثبت

دهه 60، دهه درخشش ستاره‌هاي ابدي فوتبال ايران بود. از قديمي‌ترهايي چون حجازي و پروين تا نسل بعد فوتبال ايران؛ ناصر محمدخاني، حميد درخشان، برادران بياني، جعفر مختاري‌فر و همه نام‌هاي دوست‌داشتني كه از ياد فوتبال‌دوستان نخواهند رفت. در ميان همه اعجوبه‌هايي كه در دو تيم قرمز و آبي جمع شده بودند تا فوتبال دوقطبي ايران را داغ و داغ‌تر كنند، چند نفري بودند كه نمي‌خواستند و نخواستند در اين رودخانه شنا كنند. فوتباليست‌هاي درجه يكي كه در دوران حاكميت «معرفت» و «رفاقت» بر ميادين، نه شهرت و محبوبيت پرسپوليس و استقلال را خواستند و نه با پيشنهادهاي مالي بزرگ وسوسه شدند. در ميان همين چند استثناء هيچ‌كدام‌شان حميد عليدوستي نشد. مهاجمي گلزن و تمام عيار در ميدان و چهره‌اي متفاوت و منحصربفرد در خارج از زمين. حميد عليدوستي را دوستداران فوتبال با بازي‌هاي خاطره‌انگيزش در لباس هما و تيم ملي به ياد مي‌آورند؛ در ديدارهاي بزرگي كه يك تنه هما را مقابل تيم‌هاي غول آن زمان بالا نگه‌مي‌داشت و تيمش را مدعي جام‌ها مي‌كرد و در سال‌هايي كه در رقابت با همه مهاجمان گلزن و تيم‌هايي كه حريفان را گلباران مي‌كردند، مي‌توانست بيشترين گل را بزند و آقاي گل شود، اما اينها نبود كه عليدوستي را در ميان ستاره‌هاي همدوره‌اش يگانه مي‌كرد؛ نه ضربه‌هاي راه دور حيرت‌‌انگيزش، نه تسلطش روي هوا و زمين و نه سرعت كم‌نظيرش. حتي شم گلزني فوق‌العاده‌اش هم نبود. او را سلوك و اخلاقش بود كه از همه بازيكنان همدوره‌اش، چه بسا از همه قبلي‌ها و بعدي‌هايش در فوتبال ايران متمايز ‌كرد. يكه و تكرار نشدني. با ميل وافرش براي خواندن و خواندن. در هر اردو و هر فرصتي كه دست مي‌داد. فوتباليستي در بالاترين سطح كه همه رده‌هاي ملي را طي كرده بود اما به‌عنوان يك كتابخوان حرفه‌اي، رفيق شب و چراغ مطالعه بود؛ از شاهكارهاي ادبي گرفته تا كتاب‌هاي حوزه روان‌شناسي و بعدتر فلسفه. در كنارش هم عشق به فيلم ديدن. برگمان و فلليني و آنتونيوني. سينماي جدي. نه از آن جنسي كه بقيه ممكن است در ميان تفريحات و چرخيدن‌هايشان تماشايش كنند و دل دادن به موسيقي فاخر و كلاسيك. صفحه‌ها و نوارهاي ويدئويي، آپارات و كتابخانه و دستگاه‌هاي پخش موسيقي زندگي‌اش را پر كرده بودند؛ پر كرده‌اند. شايد براي همين‌ها هم بود كه نه در قامت يك فوتباليست و نه بعدها در لباس سرمربي فوتبال در ميان همكارانش گم نشد. با جريان نرفت. با آرامشي مثال‌زدني كه نمي‌فهمي نتيجه آن همه سكوت و همنشيني با كتاب‌، نور و صداست يا بالعكس.

حميد عليدوستي هيچ شباهتي به يكي از آن فوتباليست‌هايي ندارد كه در زندگي جز عشق به توپ چيزي را تجربه نكرده‌اند. بازيكناني كه وقتي از زمين چمن دور مي‌شوند، همه چيز برايشان به پايان مي‌رسد. زندگي براي حميد عليدوستي در دنياي متفاوتي جريان داشته است. در مورد فوتباليست‌ها مي‌گويند كه نيازي نيست كه فرشته باشند. كسي نبايد انتظار دستخط خوب يا كلام متين از آنها داشته باشد. فوتباليست خوب تنها بايد جادوي فوتبال را بداند. شايد هم اگر يك بازيكن متوسط ارزش‌هاي متفاوتي در زندگي داشته باشد، چندان شگفتي به حساب نيايد اما يكي چون حميد عليدوستي انگار قصد كرده دورترين سرزمين‌ها را با هم آشتي بدهد؛ فرار كيشلوفسكي در محوطه جريمه، سرنگون شدن هايدگر نزديك نقطه پنالتي و بوسه زدن ميلان كوندرا به تور دروازه.

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 191
  • بازدید کلی : 1,683